زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

من نه آنم که زبونی کِشَم از چرخِ فلک
چرخ بر هم زَنَم اَر غیر مرادم باشد ..
(اندکی تغییر در حافظ جانا!)


به بلاگِ من خوش اومدین
من یه کنکوری بودم!
یه کنکوریِ ۹۶
که هنوز باورم نمیشد چقد زود رسیدم به این سن
از شش سال پیش یا بیشتر، میگفتم پس کنکور کِی میرسه؟
چرا نمیرسه؟ :))))
خلاصه که رسید ..
به این ایمان داشتم که با تلاش همه چی ممکنه
این بلاگو نگه داشتم تا امسال که از کنکور برگشتم!
تجارب و اتفاقاتمو نوشتم ..
ممنون که همراهمین

پیام های کوتاه

۴۰ مطلب با موضوع «پشیمان نوشت» ثبت شده است

از بچگی به ماشین زمان علاقه داشتم ..

کاش زودتر نرم‌افزار رو جدی میگرفتم و میرفتم فنی حرفه‌ای میخوندم

هم یه سال زودتر میرفتم دانشگاه هم تمام سه سالو به چیزی که عاشقشم میپرداختم، بازار کارم هم فراهم میشد کنکورم هم برام انقد سخت نبود

نه حالا که ۴سال رشته ریاضی فیزیک بخونی و بعدشم کنکورِ لعنتیشو بدی و نگران دانشگاه باشی

واسه چی برتر باشم؟ چرا برم شریف؟ مگه چقد اینا مهمه که باید یه روز به این خوبی که با درس خوندن داشتم خراب شه .. درس خوندنو دوس دارم، ولی نه وقتی که به خاطرش چقد حرف و تحقیر بشنوم و فقط مقایسه بشم .. اشتباه داشتم؟ خب منم آدمم

من همینم و خودمو دوس دارم، کاش میفهمیدن ..

من فقط خوشحال میشم که از قبلم بهتر بشم

نه اینکه از کسی برتر باشم

  • جغد آبی
خوشحالیمو نابود کردن ... :)
  • جغد آبی

چقد سخته .. خودتو آروم نگه داری

در برابر حرفاشون طعنه هاشون نابودکردناشون

همه ی حرفاشونو میزنن و زحمتاتو بی ارزش میبینن

و توقع دارن ناراحت نشی ..

وقتی دربرابر حرفاشون حتی اشک هم نمیتونی بریزی

انقد شوکه میشی که فقط نگاهشون میکنی

:)

  • جغد آبی

- اونا به اعتقادت اهمیت نمیدن

+ اعتقادِ من نیاز به اونا نداره

:)

  • جغد آبی

از فردا، فردا فردا ..

  • جغد آبی

انصافا بعد از رسواییِ۲ این فیلم توجه منو به خودش جلب کرد

فیلمی که جالب شروع شد

و جالبتر تموم شد

ایده ی خوبی که داشت این بود از آینده به گذشته میرفت

تیکه تیکه از زندگیش!

همون درسی رو به من یاد داد که بارها توی زندگیم بهش فکر کردم و تحلیلش کردم

پشتِ هر داستانی یه آدمی هست و پشت هر آدمی یه داستانی!

اینکه اگه پدرش ساده نبود و حماقت نمیکرد هیچکدومِ این اتفاقا نمیفتاد

اینکه هرکسی که وارد زندگیمون میشه و یا هر ثانیه ای که به طور دیگه‌ای میگذرونیم چقدر میتونه زندگیمونو عوض کنه

باعث میشه ما آدم بُکشیم، مواد بفروشیم، اخاذی کنیم، دزدی کنیم، و خیلی کارای دیگه ..

شایدم باعث بشه زندگیمون بهتر بشه، گیر نیفتیم و یا یکی از آدمای زندگیمونو به واسطه‌ش بهتر بشناسیم ..

و در نهایت اینکه هیچ‌چیز به شیرینیِ انتقام نیست!

اینکه چقد آدمِ پست و دورو وجود داره که حاضرن به راحتی سرِهم کلاه بزارن

در آخر

اینکه ذاتِ هیشکی عوض بشو نیست

به قول پدرم ذاتِ آدم چیزیه که از کودکی تا پیریش همراهشه

از بچگی هرطور که باشه، تهِ تهِ تهِ اخلاقش همیشه ثابته

آدمِ بدخواه همیشه بدخواهه و آدم خیرخواه همیشه خیرخواه

باشد که ذات تمامیِ مان نیک باشد

شب خوش ..


بعدا نوشت: یا حتی ممکنه همون آدم‌هایی که یهویی وارد زندگیمون شدن واسه رسیدن ما به هدفمون کمکمون کنن، کاملا یهویی!

  • جغد آبی

و ما نسلی هستیم که دلتنگی‌هایمان را در برنامه‌های اجتماعی به جا گذاشتیم

خاطراتمان مُشتی عکس و خیابان‌هایی که در تاریکیِ شب ما را در خود احاطه میکردند

میخواستیم معنای زندگی را دربیابیم، دریغ از آنکه معما نیست، معنا نیست، حس است ..

احساسش نکردیم .. از تمام پستی و بلندی‌هایش عبور کردیم و به اینجا رسیدیم

جایی که دیروزِ فرداهایمان است

پس چرا احساسش نمیکنیم؟ چرا مشتاق گذرش هستیم؟

به مورچه ‌هایی میمانیم که دائم درحال جنب و جوش برای جمع‌آوری دانه به هنگامِ زمستانند؛ غافل از اینکه طوفانی سهمگین در راه است و زمستان، فصلی که مورچه ها شروع به استفاده از غلاتشان میکنند، فصلِ مرگِ آنهاست ..

باشد که بتوانیم لذت‌های اکنون را دریابیم .. :)


#خود_نوشت

  • جغد آبی

هیچی مضخرف تر از این نیست که بقیه بخوان بهت مشاوره بدن

نده عزیز من نده

میدونم نگرانی میخوای کمک کنی ولی باور کن با سکوتت بیشتر کمکم میکنی

حداقل آرامش پیدا میکنم!

باور کن با پرسیدن راجع به اینکه چیا خوندم یا چیا مونده اصلا باعث نمیشه فکر کنم که wow چقد برات مهمم

بلکه بیشتر ذهنم بهم میریزه

کاش میشد هیشکی باهات حرف نزنه، هیشکی! اینطوری خودِ آدم میدونه داره چیکار میکنه

صحبتای بقیه باهام فقط به استرسم اضافه میکنه

و من انقد احمقم که هربار دوباره میشینم باهاشون صحبت میکنم

کاش یه چیزی باشه که وقتی داشتم راجع به کنکور و درسام حرف میزدم بیاد بزنه توی دهنم!

من توی سکوتِ خودم آرومترم. آرامشِ بیشتری دارم

لطفا بفهمید!!

  • جغد آبی

جمعه قلم‌چیه و من هنوز نتونستم کامل اختصاصیای سومو جمع کنم

حسابان فصل مشتق

فیزیک فصل الکتریسیته و مقاومتا

شیمی فصل استوکیومتری

هندسه همش!

و جبر هم ۳فصل آخرش

مونده! اصلا نمیدونم چرا هندسه و جبر رو گذاشتم کنار

نشستم عمومیا رو خوندم

ادبیات ۴ ۵ تا درس

دینی ۲ تا

عربی افعال

زبان هم که کلا نمیخونم!

چقدر کم‌کاری کردم ..

تیر تموم شد و من قرار بود سوم رو ببندم

البته درسته الان نیمه‌ی تیره!

ولی من حس میکنم تموم شد، وقت نیست، چه حس گندی ..

این یک سال چجوری میگذره؟ خدا بخیر کنه ..

  • جغد آبی

ساعت خواب کلا بهم ریخته!

ساعت ۱۰ صبحه و من هنوز شروع نکردم

لعنتی ..

  • جغد آبی