زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

من نه آنم که زبونی کِشَم از چرخِ فلک
چرخ بر هم زَنَم اَر غیر مرادم باشد ..
(اندکی تغییر در حافظ جانا!)


به بلاگِ من خوش اومدین
من یه کنکوری بودم!
یه کنکوریِ ۹۶
که هنوز باورم نمیشد چقد زود رسیدم به این سن
از شش سال پیش یا بیشتر، میگفتم پس کنکور کِی میرسه؟
چرا نمیرسه؟ :))))
خلاصه که رسید ..
به این ایمان داشتم که با تلاش همه چی ممکنه
این بلاگو نگه داشتم تا امسال که از کنکور برگشتم!
تجارب و اتفاقاتمو نوشتم ..
ممنون که همراهمین

پیام های کوتاه

۳۶ مطلب با موضوع «برنامه های آینده!» ثبت شده است

این اشتباه ادراکی که ما فکر می کنیم در آینده هنوز همین آدمی هستیم که حالا هستیم.

یک نمونه بسیار ساده ولی بسیار واضح از این بایاس زمانی است که به خودمان می‌گوییم «از فردا ورزش می کنم / درس می خوانم / خوب غذا می خورم و ...».

در لحظه برگشتن از شرکت یا دانشگاه یا مدرسه، فکر می کنیم که ما فلان کار را دوست داریم پس از فردا آنکار را خواهیم کرد. ما در اینجا درگیر بایاسی هستیم به نامپروجکشن بایاس که شاید بتواند آن را تمایل به انداختن تصویر حال به اینده ترجمه کرد. ما در این لحظه فکر می کنیم که فردا دقیقا همین آدم با همین علایق خواهیم بود و معلوم است که دوست خواهیم داشت ورزش کنیم یا درس بخوانیم یا هر چیز دیگر ولی وقتی فردا از راه می‌رسد، آدم دیگری هستیم تحت تاثیر هورمون‌ها، خستگی‌ها، تفکرات و درگیری‌های آن زمان که احتمالا اولویت درس خواندن یا سالم غذا خوردن یا ورزش کردن را کم می‌کنند (:

انسان در هر لحظه ساخته می‌شود و اشتباه‌ترین فکر این است که در شانزده سالگی فکر کنیم می دانیم قرار است در سی سالگی دقیقا چه کاره باشیم و حالا از طریق یک خط مستقیم باید به آنجا برسیم.

در متن‌هایی که سعی می کنند با احساسات شما بازی کنند تا کتاب‌هایشان را بفروشند، از شما می‌پرسند «آیا به آرزوی کودکی خود رسیده‌اید؟» و بعد از کمی بازی احساسی از شما می‌خواهند قهرمان باشید و به باورهای کودکی برگردید و .. و تنها هدفشان هم تحریک احساسات است تا فکر کنید «بله چقدر زندگی من به فنا رفته است» و از اینکه پول کتاب یا سخنرانی یا کلاس را داده‌اید، احساس مثبتی بکنید. بدون شک خودتان هم این را می‌دانید که هیچ کس بعد از بیرون آمدن از این جلسه‌ها، کار مهندسی اش را رها نمی‌کند تا فضانورد یا غواص بشود! عمیقا پیشنهاد می کنم که در هر لحظه از زندگی باید در حال فکر کردن به زندگی‌تان باشید و کاری که می‌کنید و نگران این باشید که نکند روزمره شوید و ... ولی همانقدر که خنده‌دار است یک مرد چهل ساله، کارش را رها کند و از یک جوان پانزده ساله بپرسید «حالا شما بفرمایید من چکاره بشوم» این هم خنده دار است که یک نفر در پانزده سالگی بخواهد به طور دقیق مشخص کند که در چهل سالگی قرار است مشغول چه کاری باشد


منبع : لینوکس و زندگی

  • جغد آبی

یه کنکوری باید ورزش کنه! وگرنه تا کنکورش شکل یه گوجه تپلو میشه! =))

ازبس نِشسته و فقط میخوره :|

ما نیز شروع کردیم!

۳۰ دقیقه پیاده رویِ تند و یه ربع ورزش + ژلِ لاغری!

مقداری چاق شده ام :| مقداری بیش از مقداری :|

وسواس گرفتم! اصلا نمیخوام تپل به نظر بیام!

نزدیکِ ۲۰۰ کالری کم کردم

حالا هوس بستنیییی کردم! چ کنم من !!!!!

اگه بتونم ورزشو هرروز ادامه بدم خوبه .. تا کنکور گوجه نمیشم!

عروسیِ خاله هم اولِ مهره، باید تا اون موقع حداقل ۵ کیلو کم کنم :||

  • جغد آبی

Before you give up,

think how far you will be next year if you don't


ترجمه؟ بیخیال!

کلا یعنی هیچوقت تسلیم نشو!



چقدددد استیو جابز خووووبه اخه *______*

  • جغد آبی

کنکوریا فردا کنکور دارن و من استرس دارم!

همش فک میکنم من کنکور دارم!

امروز آخرین روزی بود که بچه های ریاضی و انسانی و یه تعداد از تجربیا رو میدیدیم

داشتن وسایلشونو جمع میکردن

وقتشه که ما جای بهترِ کتابخونه رو بگیریم ینی اون میزای تهِ سالن که هم کولر داره هم ساکته هم بغل دیواره !

واااای فک کن فردا کنکورته :|

وای خدا! ینی من چه حالیَم سال دیگه؟

امیدوارم بخیر بگذره!

  • جغد آبی

اولین آزمونو دادم

و الان رسما دانش‌آموزِ پایه پیش‌دانشگاهی شدم!

آزمون بد نبود

هندسه و جبر خیلی بهتر از چیزی بود که فکر میکردم، با اینکه زیاد روش وقت نزاشتم

فیزیک با اینکه دوتا فصل نخونده بودم ولی بلد بودم بعضیاشو، به لطف خانوم خانی دیگه!

حسابان وقتی رسیدم آخراش دیدم مُشتقه، لعنتی اصن یادم نبود! تا حدی که بلد بودم جواب دادم، ۹تا سوال بی پاسخ ..

شیمی هم خیلی جالب بود! فصل ۱ که نخونده بودم رو بهتر از فصل ۲ و ۳ که خونده بودم زدم .. ولی ۱۰تا نزدم .. این بَده و نشون میده توی دوهفته بعضی مطالب یادم رفته

زبااااان :| اصلا فکر نمیکردم توی قسمتِ زبان هنگ کنم

دستِ کم گرفتم زبانو!

و چون از کنکورای سالای قبل بود سخت بود و ریدینگ های طولانی داشت ..


*ینی زبان رو ۵۰درصد هم نزدم! باید وقت بیشتری روش بزارم

*همچنین مشتق که دیگه تنها چیزیه که از حسابان مونده، اونم کار میخواد

*شیمی فصل ۳ هم باید دوره بشه و فصل ۱ خونده بشه

*فیزیک همون ۲ و ۳ خونده بشه و ۴ یکم بیشتر کار بشه!

  • جغد آبی
گوگل خیییییلی خفنه!
از مایکروسافت و فیسبوکو کلی غولای دیگه خفن تره!
مسابقه های زیادی داره که بعد از کنکورم شرکت میکنم
برنامه نویسی گوگل!
سرچ کردم شرایط استخدام شدن و کار و اینا توی این شرکت
خوب بود، ایشالا بعد از اینکه برنامه نویسیمو قوی کردم برم درخواست بدم!
فک کن .. ۱۴ساعته توی شرکت به اون بزرگی و خفنی کار کنی، اونم کاری که دوس داری!
عاااالیه!
میشه میشه ^__^
  • جغد آبی