معلوم نیست این بغضایی که توی گلومون خفه میشه
بعدا چی به سرمون میاره
- ۷ نظر
- ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۱:۲۷
معلوم نیست این بغضایی که توی گلومون خفه میشه
بعدا چی به سرمون میاره
همیشه دوست داشتم بتونم تغییر کنم
ولی هربار فقط تغییرای منفی توی خودم ایجاد کردم
تغییر کردن در جهت مثبت سخته ..
همونطور که ساعت همیشه در خلاف جهت دایره مثلثاتی میچرخه، در جهت منفی ..
نمیدونم چیکار کنم
خستمه
هربارم تفریح میکنم فقط میگن اینکار نکن اونکار نکن درست بخون
اینطوری اون تفریح هم بهم حروم میشه
اینطوری فکر میکنم کنکور لعنتی داره حالمو بد میکنه
نمیخوام کم بیارم
ولی سختمه .. ساعت مطالعهم اومده پایین
انگیزهای ندارم
فقط میگم شریف، ولی دارم کم میارم
خدایا خودت درستش کن .. بهم نیرو بده که تا تهش برم ..
هوای کسایی رو که توی زندگیتون بی تفاوت ازشون میگذرید و نمیشناسیدشون رو داشته باشید
شاید اونا یه روز شدن بهترین آدمِ زندگیتون :)
حال من حال اسیریست که در وقت فرار
یادش افتاد کسی منتظرش نیست، نرفت...
نه طرف جناح خاصیم
نه توی بحثای سیاسی شرکت میکنم
نه مومنِ دوآتیشَم
نه بچه مسجدیَم
ولی میدونم که بهشون مدیونم :)
حتی اگه مدیون هم نباشم،
اونا یسری آدما بودن که از جونشون گذشتن، برای کشورشون و اعتقادشون ..
هرکسی نمیتونه از جونش به این راحتی مایه بزاره
جدا از بحث شهادت، اخلاق پسندیدهشون هم موردِ توجه قرار میگیره
اونا هرچی که بودن، با هر اعتقادی، ارزش دارن .. چون آدمای خاصی بودن :)
اونجاش که باسیم پاشو به دوشکا بسته
که وقتی با RPG و تیربار میزننش از ترس درنره
رزمنده: علیحسنِ احمدی ♡
خدای خشمگین ۱۶سالگی
برید مرا از اثر انگشتم در فرمهای بانکی
از اسم و امضایم در برگه های ثبت
و برگرداند دختران دبیرستان ۷۸را
و خدای خشمگین ۱۶سالگی
بگذارد به رگهای آبی زنی فکر کنم زیر چادر
ِ و روی ردیف پیرهنهای چروک
ِرد رژ و ارگاسم اش جا مانده باشد
و خدای خشمگین ۱۶سالگی
بگذارد برای آخرین بار
نگاه کنم به دختر همسایه پیش از خودکشی
و جلواَم را نگیرد
به خاطِر چهارشنبه سوری
و جلواَم را نگیرد
به خاطِر رویای ماشین صفر در خانه ی اجاره ای
و خدای خشمگین ۱۶ سالگی
ببخشد مرا
به خاطِر یادگاری روی صندلیهای اتوبوس
و خدای خشمگین ۱۶سالگی ِ هوایم را داشته باشد در امتحان شیمی
و خدای خشمگین ۱۶سالگی
که تمام این سال ها همدیگر را ندیده ایم
یک بار دیگر سر و کله اش پیدا شود
و اجازه ندهد از قرصهای خوابم سوءاستفاده کنم
و نگذارد دنبال یک خدای جدید بگردم
و خدای خشمگین ۱۶سالگی
معجزه های جدیدش را نشانم بدهد
و دوباره امیدوارم کند به یک رویای ابدی
و این بار
خدای خشمگین ۱۶سالگی
خشمگین نباشد
فقط خدا باشد
ِ خود خدا
مازیار عارفانی
#گیسوی_شعر