زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک، عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی ..

زندگیِ یه دانشجوی [ ۹۶ ] :))

من نه آنم که زبونی کِشَم از چرخِ فلک
چرخ بر هم زَنَم اَر غیر مرادم باشد ..
(اندکی تغییر در حافظ جانا!)


به بلاگِ من خوش اومدین
من یه کنکوری بودم!
یه کنکوریِ ۹۶
که هنوز باورم نمیشد چقد زود رسیدم به این سن
از شش سال پیش یا بیشتر، میگفتم پس کنکور کِی میرسه؟
چرا نمیرسه؟ :))))
خلاصه که رسید ..
به این ایمان داشتم که با تلاش همه چی ممکنه
این بلاگو نگه داشتم تا امسال که از کنکور برگشتم!
تجارب و اتفاقاتمو نوشتم ..
ممنون که همراهمین

پیام های کوتاه

۱۰۱ مطلب با موضوع «تجربه نوشت» ثبت شده است

چقد سخته .. خودتو آروم نگه داری

در برابر حرفاشون طعنه هاشون نابودکردناشون

همه ی حرفاشونو میزنن و زحمتاتو بی ارزش میبینن

و توقع دارن ناراحت نشی ..

وقتی دربرابر حرفاشون حتی اشک هم نمیتونی بریزی

انقد شوکه میشی که فقط نگاهشون میکنی

:)

  • جغد آبی

- اونا به اعتقادت اهمیت نمیدن

+ اعتقادِ من نیاز به اونا نداره

:)

  • جغد آبی

از فردا، فردا فردا ..

  • جغد آبی
خوشحالی ینی وقتی با یکی که درسش خ خوبه و کنکوریه (ش.ش) صحبت میکنی و بهت میگه چیکارا کنی!
به قول اون:
"اگه تو نتونی پس کی بتونه!"
  • جغد آبی

انصافا بعد از رسواییِ۲ این فیلم توجه منو به خودش جلب کرد

فیلمی که جالب شروع شد

و جالبتر تموم شد

ایده ی خوبی که داشت این بود از آینده به گذشته میرفت

تیکه تیکه از زندگیش!

همون درسی رو به من یاد داد که بارها توی زندگیم بهش فکر کردم و تحلیلش کردم

پشتِ هر داستانی یه آدمی هست و پشت هر آدمی یه داستانی!

اینکه اگه پدرش ساده نبود و حماقت نمیکرد هیچکدومِ این اتفاقا نمیفتاد

اینکه هرکسی که وارد زندگیمون میشه و یا هر ثانیه ای که به طور دیگه‌ای میگذرونیم چقدر میتونه زندگیمونو عوض کنه

باعث میشه ما آدم بُکشیم، مواد بفروشیم، اخاذی کنیم، دزدی کنیم، و خیلی کارای دیگه ..

شایدم باعث بشه زندگیمون بهتر بشه، گیر نیفتیم و یا یکی از آدمای زندگیمونو به واسطه‌ش بهتر بشناسیم ..

و در نهایت اینکه هیچ‌چیز به شیرینیِ انتقام نیست!

اینکه چقد آدمِ پست و دورو وجود داره که حاضرن به راحتی سرِهم کلاه بزارن

در آخر

اینکه ذاتِ هیشکی عوض بشو نیست

به قول پدرم ذاتِ آدم چیزیه که از کودکی تا پیریش همراهشه

از بچگی هرطور که باشه، تهِ تهِ تهِ اخلاقش همیشه ثابته

آدمِ بدخواه همیشه بدخواهه و آدم خیرخواه همیشه خیرخواه

باشد که ذات تمامیِ مان نیک باشد

شب خوش ..


بعدا نوشت: یا حتی ممکنه همون آدم‌هایی که یهویی وارد زندگیمون شدن واسه رسیدن ما به هدفمون کمکمون کنن، کاملا یهویی!

  • جغد آبی

اولین آزمونو دادم

و الان رسما دانش‌آموزِ پایه پیش‌دانشگاهی شدم!

آزمون بد نبود

هندسه و جبر خیلی بهتر از چیزی بود که فکر میکردم، با اینکه زیاد روش وقت نزاشتم

فیزیک با اینکه دوتا فصل نخونده بودم ولی بلد بودم بعضیاشو، به لطف خانوم خانی دیگه!

حسابان وقتی رسیدم آخراش دیدم مُشتقه، لعنتی اصن یادم نبود! تا حدی که بلد بودم جواب دادم، ۹تا سوال بی پاسخ ..

شیمی هم خیلی جالب بود! فصل ۱ که نخونده بودم رو بهتر از فصل ۲ و ۳ که خونده بودم زدم .. ولی ۱۰تا نزدم .. این بَده و نشون میده توی دوهفته بعضی مطالب یادم رفته

زبااااان :| اصلا فکر نمیکردم توی قسمتِ زبان هنگ کنم

دستِ کم گرفتم زبانو!

و چون از کنکورای سالای قبل بود سخت بود و ریدینگ های طولانی داشت ..


*ینی زبان رو ۵۰درصد هم نزدم! باید وقت بیشتری روش بزارم

*همچنین مشتق که دیگه تنها چیزیه که از حسابان مونده، اونم کار میخواد

*شیمی فصل ۳ هم باید دوره بشه و فصل ۱ خونده بشه

*فیزیک همون ۲ و ۳ خونده بشه و ۴ یکم بیشتر کار بشه!

  • جغد آبی

و ما نسلی هستیم که دلتنگی‌هایمان را در برنامه‌های اجتماعی به جا گذاشتیم

خاطراتمان مُشتی عکس و خیابان‌هایی که در تاریکیِ شب ما را در خود احاطه میکردند

میخواستیم معنای زندگی را دربیابیم، دریغ از آنکه معما نیست، معنا نیست، حس است ..

احساسش نکردیم .. از تمام پستی و بلندی‌هایش عبور کردیم و به اینجا رسیدیم

جایی که دیروزِ فرداهایمان است

پس چرا احساسش نمیکنیم؟ چرا مشتاق گذرش هستیم؟

به مورچه ‌هایی میمانیم که دائم درحال جنب و جوش برای جمع‌آوری دانه به هنگامِ زمستانند؛ غافل از اینکه طوفانی سهمگین در راه است و زمستان، فصلی که مورچه ها شروع به استفاده از غلاتشان میکنند، فصلِ مرگِ آنهاست ..

باشد که بتوانیم لذت‌های اکنون را دریابیم .. :)


#خود_نوشت

  • جغد آبی

چُنین که از همه سو دامِ راه می‌بینم

بِه از حمایتِ زُلفش، مرا پناهی نیست

  • جغد آبی
همیشه دربرابرِ کسی که بهت آسیب رسونده مهربون باش، غمگین ولی مهربون
یه عذاب وجدانی میگیره که با انتقام هم نمیتونسی اون حس گَند رو در او به وجود بیاری ! #_#
  • جغد آبی
اول بحث بگم اون فیلمای ایرانی که خیلی هم موفق هستن و به جشنواره های بین المللی هم راه پیدا کردن نه، اون فیلمایی که میدونیم خوب هستن هم نه! بقیه فیلمای ایرانی!

* یکیش مث سریال دوبرادر! بازیگراش به کنار، دیالوگاشون به کنار، قسمت آخر هم به کنار!
قسمت آخرش به مقداری الکی بود که واقعا حیف پول
جالبه توی عموم این فیلما قسمت آخر که میرسه پلیس همه رو باهم میگیره! خو زودتر میگرفتین!!!!

* نمونه دیگش مثل پنجاه کیلو آلبالو !!
این فیلم جذابیت خاصی نداره بلکه داستان مضخرف و تکراری رو به ما نشون میده
تنها چیزی که سبب جذابیتش شده اینه که اجازه داشتن راجع به همه چی تقریبا بگن !

* من سالوادور نیستم! توی برزیل بوده فکر کردن چیه!

* خنده های آتوسا! اجازه ورود به جشنواره نداشته!

* دزدی عاشقانه! مضحک!

فیلم پنجاه کیلو آلبالو یه ایده ی جدید داشت
پخش آهنگ! آهنگ شاد! طوری که کسی تریلرشو ببینه فکر میکنه چقد خفنه
حالا این هیچی، خوشم اومد
ولی خنده های آتوسا .. تریلر اولیه ش آهنگ نداشت
بعدش دیدن نه! پنجاه کیلو آلبالو با موزیک خفن شده و جذب کرده
پس چیکار کردن؟ آهنگ یاس!!!! اونم من میجنگم که انقد خفنه! گذاشتن پشت زمینه ی تریلر
به تعبیری دزدی عاشقانه هم همچین کاری انجام داد ..

بعد مامان من هی میگه چرا گیر دادی به فیلمای علمی تخیلی اکشن هالیوودی!!
خب انصافا ! قابل مقایسه ن؟ واقعن؟؟؟؟؟؟؟ :|||
  • جغد آبی